استبداد چیست و مستبد
کیست؟*
(من کان یرید العزه فان
العزه لله جمیعا)
استبداد خودسری و هواپرستی
است. استبداد خرابکننده اساس آدمیت است. استبداد برهمزنندۀ عالم انسانیت است.
استبداد خاموشکنندۀ چراغ تمدن است. استبداد ویرانکنندۀ خانه ملت است. پریشانکنندۀ
دستگاه انتظام دولت است. استبداد کشندۀ عدل و مروت است. استبداد فاسدکنندۀ اخلاق
امت است. استبداد است که جهانی را به ستوه آورده و قصابخانههای فرزندان آدم را
پر از خون نموده عالم را گرفتار وحشت و انقلاب ساخته. استبداد است که آدم را به
طناب میاندازد، شقه میکند، دهنۀ توپ میگذارد، چوب میزند، گوش میبرد، از بلندی
پرت میکند، هزار نوع شکنجه مینماید. استبداد آدمی را به دعوی خدایی و لاف همسری
با پروردگار وا میدارد. استبداد شریعت را در موقع تعطیل میگذارد، اسم قانون را
کفر میشمارد. احکام خدا و دستور قرآن را پایمال هواجس شیطانی میسازد. دین خدا را
در انظار اجانب موهون میکند. کفر را بر اسلام غلبه میدهد. مملکت آباد را ویران و
بایر میکند. استبداد است که خلق را گرفتار خوف و تزلزل مینماید. عرض و ناموس
بندگان خدا را بر باد میدهد. ملت را میکشد. خلق را به ولایات اجانب و دوردست
آواره میکند. استبداد است که آزادگان را بنده و بردۀ فرومایگان میگرداند. ظلم و
جور را در صفحۀ عالم رواج میدهد. دنیا را تیره و تاریک میکند. غلغله و ولوله در
جان خلق میافکند. استبداد نفاق و فتنه را شایع میسازد. اصلاح را مبدل به افساد
میکند. زراعت و تجارت و صناعت را کساد و بیرونق میگرداند. قحطی و گرانی تولید
میکند. ملت چندینهزارساله را یکمرتبه از صفحۀ هستی محو میگرداند. آسایش و
سلامت را بر همهکس حرام میکند.
اگر خسته نشدید و طالب
شنیدن فضائل استبداد هستید باز عرض میکنم.
استبداد یک دستگاه بیغیرتی
و بیحمیتی راه میاندازد و چرخهای آن را چنان سوار میکند که برای جزئی وجهی
ناموسها را بر باد میدهند و آبروی خود را به لقمه نانی میفروشند، شرف را در
نزدیکی به فساق و فجار تصور میکنند. تملق و چاپلوسی از آثار خبیثه استبداد است.
شعرای اغراقگو و نویسندگان مبالغهکار در دوره استبداد جولان میدهند، آسمان را
آستان اقبال مستبد میسازند و نه کرسی فلک را زیر پای (قزلارسلان) میگذارند بلکه
در عظمت و جبروت با خدای تعالی شریک و سهیم قرار میدهند.
خیانت از فرزندان رشید
استبداد است. تقلب و حیله و نابهکاری از زادگان این مادرند. حقوقنشناسی و نمکبهحرامی
شاخهای این شجره خبیثهاند.
مستبد کیست؟ مستبد دشمن
نوع انسان است. دشمن علم و دانش است. عدوی تربیت و آدمیت است. منکر شرایع و ادیان
است. مخرب دین و آیین است. آزادی و آبادی را دشمن است. عدالت و انصاف را خصم.
مساوات و مواسات را معاند است. ترتیب و انتظام را حرام میداند. مکاتب و مدارس را
خراب میخواهد. مطبعه و روزنامه و کلیۀ اسباب آگاهی را کفر حساب میکند. غیر از
خودش همهکس را ذلیل و خوار میشمارد. مال مردم را بیجهت میگیرد. خون خلق را میریزد.
آتش در عالم و عالمیان میزند. مستبد است که با خدای جهان و خالق زمین و آسمان لاف
برابری و همسری میزند. کوس ربوبیت میکوبد. گاهی مالک رقاب میگردد زمانی خدای
زمین میشود هنگامی واحد قهار نام خود مینهد. نصیحت و اندرز را شنیدن کسر شأن و
جبروت تصور میکند. عزت خود را در عبودیت و مذلت مخلوق میپندارد. ملت را از جنس
بهایم و حشرات حساب میکند و از مورچه پستتر میسازد.
استبداد عبارت است از
اداره کردن شئون ملت و وظائف حکومت برای میل و هوس خود بدون پروا و خوف از عقبۀ
کار نه بر وفق حکمت و قضیه مصلحت. مستبد کسی است که زنجیر کند گردن ملت را برای
آنکه زیر بار رقیت خود بکشد. خداوند متعال در این آیۀ متبرکه (من کان یریدالعزه
فان العزه لله جمیعا) تصریح میفرمایند به مساوات حقیقی که امروز اتفاقی تمام
دانایان عالم متمدن است.
معنی آیه چنین است هرکس میخواهد
خود را عزیز نماید و بر سایر مخلوقات خدا تفوق و برتری جوید و خلق را زیردست و پست
گرداند باید بداند که این خیال باطل و غلط است. تمام عزت و عظمت و بزرگی و جبروت
مختص خدای جهان است و جز او را نمیسزد به دعوی گردن افرازد و توقع عزت و رفعت
کند. همه بندگان خدا و فرزندان آدم مساوی در حقوق هستند. یکی را خلقتاً آقا نکردهاند
و دیگری را از روز ازل توسریخور و ذلیل نیافریدهاند. [...]
* برگرفته از سرمقاله روزنامه
«حبلالمتین»، شماره 6، سال اول، 21 ربیعالاول1325، 5 مه 1907
No comments:
Post a Comment