[سواد مکتوبی[1]
است که به شاهزاده جلالالدین میرزا مکتوب شده است. در 20 ماه مای سنه 1871]
نواب اشرف امجد، شاهزادهی عالینژاد جلالالدین
میرزا
معروض میدارم:
اولا سپاس مرپاک یزدان را که رنج چشمان شما رفع شده،
سرور بیاندازه به مخلص رو آورد. خداوند عالم بعد از این به نواب شما درد ندهد که
وجود پاکطینت و ذات نادرالوقوع هستید. روزگار به سالهای فراوان مانند شما
دانشمندی را با همت بلند و غیرت دلپسند، به عرصهی وجود نمیآورد، بهویژه در
دودمان سلطنت.
ثانیا نامه دومین از «نامه خسروان»[2]
که به سرافرازی من ارسال فرموده بودید رسید، مایهی کمال ممنونیت گردید. داستان
زردشتیان را در یکجا با دوست جلیلالشان که ذکرش را در انجام مکتوب خواهم کرد،
خواندیم و لذت بردیم. خصوصا نقل رفتار طاهر با زردشتیان مطلوب من بود. از دانستن
گذارش الیغیرالنهایه خرسند گشتم و آن را کماکان در یکی از تصنیفات خود در محلی که
مناسبت زیاد داشت، الحاق نمودم. چونکه گذارش غریب است. در هیچیک از تواریخ
اسلامیه به نظر من نرسیده بود. ما تا امروز چنان میدانستیم که تازیان تنها کتابخانهی
مصر را سوخته، علوم و فنون قدما را از عالم معدوم کردهاند. الان معلوم شد که این
ظالمان کتب و نامههای پارسیان را نیز سوختهاند. چه مصایب و خرابی از این قوم به
وطن ما رسیده است! مرد با بصیرت از تطور آنها به گریه میافتد. بههرصورت آنچه شده
است، گذشته است. بعد از این به رد مصایب آینده که نتیجهی کردار و آیین این قوم
است باید کوشید و هموطنان خودمان را از بلیات آینده نجات باید داد. این نامهی
دومین را به صحاف دادم جلد بست. دو مجلد از تالیف شاهزاده در دست من موجود است.
منتظر نامههای دیگر هستم که باز التفات فرموده خواهید فرستاد. فرزندم رشید زبان
فارسی را ازز روی این دو نامه و شاهنامه فردوسی یاد میگیرد. درخصوص چهرهی
پادشاهان از چنگیزخان تا صفویه در جستجو هستم، اگر پیدا شود در فرستادن مضایقه
نخواهد شد؛ اما مشکل که پیدا شود. به اعتقاد من این پادشاهان لیاقت هم ندارند که
چهرهی ایشان در تالیف شما نگاشته آید.
شاهزاده!
در یک روز با نامهی دومین در پاکت جداگانه
رسالهی سیاحت مانکجی صاحب[3]
کیانی، ملقب به درویش فانی، بدون مکتوب به من واصل شد. گمانم این است که این رساله
نیز از طرف نواب امجد شما ارسال شده است. درهرصورت بسیار خوشنود گشتم و آن را من
اوله الی آخره در یک جا با دوست جلیلالشان خواندیم و از حالت زردشتیان بیچاره
خبردار شدیم و سوالات مانکجی را از شیخ مرتضی[4]
تعقل کردیم و جوابهای این شیخ را نیز دیدیم و افسوس خوردیم. الان از نواب اشرف و
امجد شاهزاده استدعا میکنم که مانکجی صاحب را به حضور احضار و به او از طرف من
تبلیغ سلام و از قول من این مطلب را بیان فرمود باشند:
ای مانکجی صاحب!
شیخ مرتضی و امثال او دادرس شما و همکیشان شما
نمیتوانند شد. یزدان پاک به ایشان آن بصیرت را نداده است که بفهمند شما کیستید و
ایران چیست و چه بود و چگونه شده است و ذلت شما و ویرانی ایران و ذلت ایرانیان از
چه رهگذر است. یزدان پاک بخشنده بعد از هزارودویستوهشتادسال به حال شما نظر ترحم
و التفات افکنده، جلالالدین پور فتحعلیشاه قاجار را و کمالالدوله پور اورنگ زیب
برلاس را ملهم ساخت تا اسرار حقیقت را که در این مدت تاریخ هجری در خفا مستور
مانده بود، به عرصهی کشف آورند و با تصنیفات خودشان هموطنان خودشان را از حال
شما و حالت ایران خبردار کنند و ایشان را از خواب غفلت بیدار سازند و از ظلمت
جهالت به نورانیت معرفت برسانند. ای مانکجی صاحب، راه تصنیف جلالالدین گشاده است
و برای انتشار آن فیمابین ملت در این حال ممانعت نیست. اما راه کمالالدوله هنوز
مسدود است. چونکه خود کمالالدوله پوشیده و گوشهگزین است. خودش به چاپ کردن و
منتشر نمودن تصنیف خود امکان ندارد. لکن دوستان و همرازان زیاد دارد. نسخههای
تصنیفش در دست هر یک از دوستانش در اطراف عالم موجود است. عنقریب دوستانش تصنیفش
را در طرفی به چاپ خواهند رساند و در عالم منتشر خواهند کرد.
ای مانکجی صاحب، به همکیشان خود مژده بده و چشمروشنی
بگو که بعد از انتشار تصنیفات کمالالدوله به روی ایشان نسیم سعادت و فرخندگی
خواهد وزید و ایشان در هرکجا که باشند عزیز و محترم خواهند شد. سلاطین اسلام، که
امروز از ایشان جزیه میگیرند و ایشان را به تیول و زرای خودشان نامزد میکنند،
ایشان را مثل اولاد گرامی خواهند داشت. نه اینکه از ایشان جزیه نخواهند گرفت و
ایشان را تیول نخواهند داد، بلکه به هر یک از ایشان وسیلهی خوشگذرانی و حسن
اوضاع و آسایش مهیا خواهند کرد که یادگار نیاکانند. تا تخم ایشان از عالم برکنده
نشود و آن اشرار و الواط از طایفه اسلام که از بیداد ایشان در رسالهی خود، ای
مانکجی صاحب، فریاد میزنی، بعد از انتشار تصنیف کمالالدوله نسبت به همکیشان تو
مهربانتر از برادر و پدر خواهند شد و آن اشرار و الواط، بلکه جمیع اهل ایران
افسوس خواهند خورد که چرا تا امروز شما را نشناخته و در مدت تاریخ هجری به
هواخواهی و ارادت تازیان، یعنی به هواخواهی و ارادت دشمنان جان و مال خودشان که
وطن ایشان را خراباندرخراب کردهاند و ایشان را بدین ذلت و خاکساری افکندهاند،
از فرط جهالت در حق شما، که برادران و همزبانان و هموطنان و یادگار نیاکان
نامدار فرشتهکردار ایشانند، بیداد و ستم روا دیدهاند.
هزارودویستوهشتادسال صبر کردهاید، چند سال نیز
صابر باشد که نتیجهی اخبار مرا با چشم خودتان مشاهده خواهید کرد. هرچه که تا
امروز در حق شما بوده است، ناشی از جهالت و از عدم دانستن اسرار حقیقت بوده است.
از تاریخ هجری تا امروز به خیال کسی نرسیده بود که از روی این جهالت پرده بردارد و
اسرار حقیقت را منکشف سازد. عاقبت بدین کار برگزیده جلالالدین و کمالالدوله از
یزدان بخشنده موفق شدند.
ای مانکجی صاحب!
احیای پیمان فرهنگ و قوانین مهابادیان و احیای
دین زردشت و قوانین زردشتیان و احیای دولت کیانیان بعد از این در ایران از ممکنات
نیست. چونکه دول و ادیان را نیز اعمار هست، چنانکه اشخاص را. شما از بابت دین و
دولت خودتان عمر خودتان را به آخر رساندهاید. از این فقره و از این تمنا باید شما
خودتان نیز، که از اوضاع عالم و سیویلیزاسیون دنیا باخبرید، درگذرید. در ایران دین
اسلام پایدار و برقرار خواهد بود. چونکه عمر دین اسلام هنوز به آخر نرسده است. اما
نه بدان روش و حالت که سابق بود. و شما در نزد اسلامیان که اهل ایرانند، از همهکس
محترمتر و معززتر خواهید بود. بهطوریکه مهاجران شما از هرطرف باز به وطن نیاکان
خودشان، که ایران مینونشان است، معاودت خواهند کرد.
از نواب اشرف امجد شاهزاده دوباره مستدعی هستم
که جواب مانکجی صاحب را، که بعد از شنیدن این اخبار خواهد داد، به من اعلام فرموده
باشند. دوست جلیلالشان که در بالای مکتوب اشاره کردم عبارت از جناب شیخالاسلام
قفقاز، آخوند ملا احمد حسینزاده است که از دانشمندی و همت و غیرت نواب اشرف وجد
میکند و شما را مداح و ثناخوان است. الان در تفلیس و در جمیع صفحات قفقازیه در
علوم و فنون مختلفه از قبیل نجوم و جغرافیا و علم حساب و ریاضی و هیات و تاریخ و
حکمت، خصوصا علم فقه، شیخالاسلام نظیر ندارد. معهذا مشرب فیلسوفیت و لیبرالیزم
هم دارد. تفصیل فضایل او را از مطاع معظم میرزا یوسفخان توانید پرسید. با جناب
شیخالاسلام هر شب در یکجا مصاحبت داریم. مجلس ما همیشه به ذکر اوصاف نواب اشرف
شما و میرزا یوسفخان و جناب روحالقدس مزین است. شیخالاسلام به نواب امجد شما
غایبانه محبت میورزد و عرض سلام میرساند. از بابت منصب خود مقید است والا به
مکتوب فرستادن هم اقبال میکرد.
20 مای سنه 1871 از تفلیس.
مخلص نواب اشرف شما میرزا فتحعلی آخوندزاده
[سواد ورقه جداگانه]
شاهزاده!
به اصطلاح اهل یوروپا اسم پادشاه حقیقی
به کسی اطلاق میشود که تابع قانون بوده، در فکر آبادی و آسایش وطن و در فکر تربیت
و ترقی ملت باشد. در مملکت ایران بعد از غلبه تازیان و زوال دولت پارسیان و فانی
شدن پیمان فرهنگ و قوانین مهابادیان، سلطنت حقیقی نبوده است. در مدت تاریخ هجری،
فرمانروایان این مملکت کلا دیسپوت و شبیه حرامیباشیان بودهاند. به همین سبب من
مینویسم که این پادشاهان لیاقت هم ندارند که چهرهی ایشان در تالیف شما نگاشته
آید.
[افزوده]
[استفتای مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا از شیخ
مرتضی انصاری][5]
[سوال]
خدمت جناب مستطاب حقایق و معارف انتساب، فخر
المجتهدین و ملاذ المسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار شیخالمشایخ مدظله
العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران مکرر فهمیده و سنجیده شده
است که گاهی حکام عرف و وقتی حکام شرع یا بزرگان و ظالمان ولای، دختر وجیهه که از
مطیع الاسلامیان میپسندد، به انواع و اقسام حیله و بهانه او را فریب داده به دست
آورده به زنیت خود نگاه میدارند و دختران مزبور به هیچوجه راضی به تن دردادن و
اسلام قبول کردن نیستند، مجبورا آنها را زوجه خود قبول کرده در دین و آیین خویش
برقرار بودن روا میدارند. این نوع دختران مطیع الاسلامیان را که جزیه مقرری را
همگی بر وفق شرع انور داده و جمیع شرایط ذمه را به عمل آورده و در خدمتگذاری و
اطاعت اولیای دولت قوی شوکت و امنای شریعت مطهره به هیچوجه من الوجوه سرپیچی
نداشته و ندارند، به حیله و فریب نگاه داشتن جایز است یا نه؟
مرحمت فرموده حکم الله را مرقوم بفرمایند. باقی
والسلام.
[جواب]
هو
اسلام به جبر مقبول نیست اما دعوی جبر هم مسموع
نیست خصوصا بعد از عقد و نکاح.
محل مهر مبارک جناب مستطاب شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله تعالی
[سوال]
خدمت جناب مستطاب حقایق و معارف انتساب
فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار، شیخالمشایخ مد ظله
العالی عرض و استدعا مینمید که:
در ممالک محروسه ایران، همگی اهل ذمی را از هر
کار و کاسبی منع نموده، نمیگذارند که بنایی و نجاری و خیاطی و جولایی و خشتمالی
و چارواداری و دالانداری کنند، یا اینکه از باغات و زراعات خود میوه و سبزیجات
آورده بخواهند در بازار به مصرف فروش برسانند. مانع که میشوند، بلکه گاهی اذیت و
آزار هم میرسانند. اینطور سوء سلوک و بدرفتاری درباره مطیع الاسلامیان اهل ذمه که
همیشه اوقات جزیه مقرری را داده و همگی شرایط ذمه را بر وفق شرع نور به عمل آوردهاند
و در خدمتگذاری و اطاعت اولیای دولت جاوید آیت علیه و امنای شریعت مطهره هیچوقت
به هیچوجه منالوجوه سرپیچی نداشته و ندارند، جایز است یا نه؟
مرحمت فرموده حکم خدا و رسول را مرقوم بفرمایند.
زیاده جسارت نمیشود، باقی امرکم مطاع.
[جواب]
هو
اذیت به اهل ذمی و اخذ مال آنها حرام است، غیر
از وجوه مقرره در شریعت مطهره مثل خرید و خمس اراضی.
محل مهر مبارک جناب مستطاب شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتشاب فخرالمجتهدین و ملاذ المسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
فیمابین یکی از مسلمین با یکی از مطیع الاسلامیان اهل ذمه که همیشه اوقات جزیه
مقرری را داده و همگی شرایط ذمه را موافق شرع انور به عمل آورده و به هیچوجه منالوجوه
در خدمتگذاری دولت ابد مدت علیه و اطاعت شریعت مطهره سرپیچی نداشته و ندارند،
نزاعی اتفاق افتاده خدمت پاره از صاحبان فتوا روند، اولا بدون رسیدگی و تحقیق حق
یا ناحق، صاحب فتوا طرفداری از شخص مسلم مینماید، هرچند سخنهای او بیجا و
ناحسابی هم باشد مقبول، و قول شخص مطیعالاسلام هرقدر صحت داشته باشد، نامقبول
است. بههمچنین شهادت شخص نامعروف کاذب مسلمان را صدق دانسته، شهادت شخص معتبر
راستگوی مطیعالاسلام را کذب میشمارند. اینطور رفتار و سوءسلوک مسلمانان با مطیع
اسلامیان اهل ذمه موافق شریعت مطهره جایز است یا نه؟
مستدعی آنکه مرحمت فرموده،
حکم الله را مرقوم فرمایند. زیاده عرضی ندارد.
[جواب]
هو
اذیت به اهل ذمه حرام موکد
است بدون وجه شرعی چنانچه در حدیث مبالغه در حرمت آن شده اما اگر حاکم شرع به هر
مصلحتی اهانتی به او نماید، ضرر ندارد؛ مرا به حاکم شرع مجتهد عادل است. والسلام.
محل مهر مبارک جناب مستطاب شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله تعالی
[سوال]
خدمت جناب مستطاب حقایق و
معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار مدظلهالعالی
عرض و استدعا مینماید که:
[جواب]
هو
در طریق توارث رجوع به
حاکم شرع آن بلد نمایند.
محل مهر مبارک جناب مستطاب شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
هرگاه شخص مسلمی با مطیعالاسلامی به جهت مهمی خدمت صاحبان فتوا به مرافعه میروند،
شخص مدعی مسلم صراحتا روبروی حضار مجلس در محکمه شرع انور، سخنهای ناشایسته بر
دین و مذهب و پیر پیغمبر مطیعالاسلام هرقدر بگوید، او را منع ننمایند؛ نعوذبالله
اگر مطیعالاسلام سخن حسابی خود را قدری به آواز بلند عرض نماید او را زود منع
فرموده و فورا نیز مورد ملامت و تنبیه میشود بلکه زیاده از حد اذیت و آزار هم میرسانند.
اینطور سوء سلوک و رفتار و اذیت و آزار درباره مطیعالاسلامیان که همیشه اوقات
جزیه مقرری را داده و شرایط ذمه را همگی بر وفق شرع انور به عمل آورده و به هیچوجه
منالوجوه از خدمتگذاری و اطاعت اولیای دولت قوی شوکت قاهره و امنای شریعت مطهره
سرپیچی نداشته و ندارند، جایز است یا نه؟
مرحمت فرموده حکم الله
مرقوم فرمایند. باقی امرکم مطاع.
[جواب]
هو
مکرر نوشتیم که اذیت اهل
ذمه و اخذ مال آنها غیر از وجوه مقرره شرعی مثل جزیه و خمس اراضی، حرام است و کسی
را نمیرسد که بر قول و حکم حاکم شرع بحثی نماید. اطاعت حاکم شرع بر همه لازم است.
محل مهر مبارک جناب مستطاب شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
کسانی از مسلمین بدون حقانیت بلکه از راه غرض و نفسانیت یا قُطّاع الطریقی و عداوت
یکی از مطیعالاسلامیان، اهل ذمه را به قتل میرسانند. بعد از مشقت و زحمات کلی بر
شرع انور به شاهد و بینه و علامات ثابت نموده قاتل او را معین و حاضر مینمایند.
آنوقت صاحبان فتوا، فتوا میدهند که شخص ذمی مطیعالاسلام که از دست مسلمان به
قتل برسد، دیه آن زیاده از هشت تومان جایز نخواهد بود. اینطور رفتار و این مبلغ
دیه درباره چنین قاتلین در شریعت مطهره جاری است که در ایران صاحبان فتوا درباره
مطیعالاسلامیان اهل ذمه که همیشه اوقات جزیه مقرری را داده و همگی شرایط ذمه را
به عمل آورده و در هر باب به هیچوجه منالوجوه در خدمتگذاری و اطاعت دین و دولت
اسلام سرپیچی نداشته و ندارند، مجرا میدارند یا نوع دیگر هم حکم جاری است. حکم
الله را مرقوم فرمایند.
[جواب]
هو
دیه ذمی زیاده از هشت
تومان است. البته رجوع به علمای شرع نمایند و مکرر نوشتم اذیت ذمی و اخذ مال آنها
غیر از وجوه مقرره در شریعت مطهره مثل جزیه و خمس اراضی، حرام است.
محل مهر مبارک جناب مستطاب شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله تعالی
[سوال]
خدمت جناب مستطاب حقایق و
معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار شیخالمشایخ
مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
مکرر واقع شده است که بعضی از مسلمانان طفلان اهل ذمی را به دزدی یا به بهانه طلب
در خانه خود برده نگاهداری نموده و بهطور مملوکی آنها را میفروشند و خریداران
مسلمان هم دیده و دانسته و از مراتب آگاهی به هم رسانیده به غلامی خود آن طفلان را
ابتیاع مینمایند و صاحبان فتوا نیز چنین اشخاص را منع ننموده، بلکه تقویت میفرمایند.
این نوع اطفال بندگان خدا را که در زیر حمایت و مطیعالاسلام بوده و هستند و همیشه
اوقات نیز جزیه مقرری را داده و همگی شرایط ذمه را بر وفق قاعده به عمل آورده و در
هر باب به هیچوجه از خدمتگذاری و اطاعت دین و دولت اسلام سرپیچی نداشته و ندارند،
خرید و فروختن جایز است یا نه؟
مرحمت فرموده حکم الله را
مرقوم فرمایند. زیاده جسارت است.
[جواب]
هو اله تعالی
فروختن ذمی باطل و حرام
است.
محل مهر مبارک جناب مستطاب شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
مکرر اتفاق افتاده است که پسر و دختر مطیعالاسلامیان را یکی از مسلمانان به انواع
و اقسام حیله و تزویر فریب داده و به جهت جلب منفعت خود او را بر اسب و استر و
الاغ سوار کرده، در کوچه و بازار میگرداند و به بهانه جدیدالاسلامی مبلغی از
مسلمانان گرفته او را در دین و آیین خود میآورند. آنوقت پدر و مادر، خویش و تبار
آن طفلان به جهت تعصب معذهب و ملاحظه ارث و میراث فرار اختیار کرده، به ممالکه
خارجه میروند و آن طفلان را دو مرتبه در دین خویش میآورند که جز بدنامی به جهت
دولت و ملت اسلام چیزی دیگر حاصل نخواهد بود اینطور به ظلم و ستم یا فریب و بهانه
کسی را از خارجین مذهب به دین اسلام آوردن، موافق شریعت مطهره حضرت ختمی مرتبت صلی
الله علیه و آله و سلم جایز است یا نه؟
مرحمت فرموده حکم الله را
مرقوم فرمایند. زیاده جسارت است.
[جواب]
هو
اسلام به جبر و اکراه حاصل
نمیشود.
محل مهر مبارک جناب مستطاب شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
واضح و ثابت است در ممالک
محروسه ایران، مطیعالاسلامیان جزیه مقرری را با شرایط ذمی همگی داده و به جا آورده
و در هر باب به هیچوجه من الوجوه از خدمتگذاری و اطاعت اولیای دولت قویشوکت
علیه قاهره و امنای شریعت مطهره سرپیچی نداشته و ندارند. در این صورت حین مسافرت و
تجارت که بعضی از مطیعالاسلامیان از شهری به شهری میروند، گذشته از گمرک و باج و
راهداری معمولی گذربانان و راهداران در شهر و بلدی آنها را بر سر راه معطل داشته
به مثل گوسفند سرشمار کرده، مجبورا از هر آدمی مبلغی میگیرند که این بدعت هرگز به
هیچوجه درباره مسلمانان جاری نبوده و نیست. آیا حکم شریعت و قانون ملت این است که
در ایران باج از هم گرفته باشند؟
مرحمت فرموده حکم الله را
مرقوم فرمایند. والسلام
[جواب]
هو
اذیت به اهل ذمه و اخذ مال
آنها غیر از وجوه مقرره در شریعت مطهره مثل جزیه و خمس اراضی، حرام است.
محل مهر مبارک جناب مستطاب
شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله
تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران،
خصوصا در شهر یزد و کرمان یکی از مطیعالاسلامیان که به موافق شأنیت و استعداد یا
به مقتضای وقت و مصلحت در یک لباس متعارف از پارچه سفید یا غیر برآید و رخت نویی
بپوشد، یا به جهت جایی رفتن یا از شدت ضعف و ناتوانی سوار بر اسب و استر و الاغ
بشود آنگاه مسلمانان او را با سنگ و کلوخ یا به دست و چوب اذیت و آزار رسانیده،
فورا لباس را تغییر و از سواری پیاده کردن امر مینمایند و بزرگان دین و دولت
اسلام نیز هیچکس به هیچوجه منالوجوه چنین اشخاص را منع که نمینمایند، تقویت هم
میفرمایند در ممالک اسلام مطیعین اسلام را که جزیه مقرر را داده و شرایط ذمی را
همگی بهجا آورده و به هیچوجه از اطاعت دولت علیه و شریعت مطهره سرپیچی نداشته و
ندارند، این نوع ذلیل و خوار کردن در شریعت مطهره جایز است یا نه؟
از راه مرحمت حکم الله را
مرقوم فرمایند.
[جواب]
هو
اذیت به اهل ذمه بدون سبب
شرعی حرام است چنانچه در حدیث نبوی مبالغه در حرمت آن شده.
محل مهر مبارک جناب مستطاب
شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله
تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
متداول و مقرری شده است که هروت هرکس از مطیعالاسلامیان که عمارت و زمین و باغ و
قریه و مزرعه و هر ملکی را که ابتیاع مینمایند در هردفعه به موجب قباله قیمت آن
ملک هرچقدر بشود، علمای آن جا خاصه علمای شهر یزد و کرمان خمس میگیرند. و چنانچه
ملکی پنج دفعه دست به دست بشود بهطور خریدوفروش قیمت آن به کلی از دست مطیعالاسلامیان
بیرون رفته و در کیسه آقایان جاگیر میشود. آیا چنین حقی از املاک مطیعین اسلام که
جزیه و همگی شرایط ذمه را بر وفق قاعده به عمل آورده و در هر باب به هیچوجه از
خدمتگذاری و اطاعت دین و دولت اسلام سرپیچی نداشته و ندارند، به جهت آقایان یزد و
کرمان و غیره، در قرآن مجید مقرر شده است هرگاه چنین نباشد حکمالله را مرقوم
فرمایند.
[جواب]
هو
زمینی را که ذمی از مسلمان
بخرد، خمس آن به جهت سادات لازم میشود.
محل مهر مبارک جناب مستطاب
شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله
تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
مکرر مشاهده نموده است که از مسلمانان بیخبر و پی تحاشا به داخل عبادتخانهها و
زیارتگاهها و حل مدفن اموات مطیعالاسلامیان میشوند و هر نوع بیاحترامی و
بدسلوکی در آن مکانها نموده اهل آن جاها را نیز اذیت و آزار میرساند و بزرگان آن
ممالک نیز به هیچوجه منالوجوه چنین اشخاص را منع ننموده بلکه تا توانند تقویت میفرمایند.
ایا اینگونه سوء رفتار و اذیت و ازار درباره مطیعین اسلام که همیشه اوقات جزیه
مقرر را داده و شرایط ذمه را همگی به عمل آورده و در هر باب به هیچوجه منالوجوه
در خدمتگذاری و اطاعت اولیای دولت قویشوکت قاهره و امنای شریعت مطهره سرپیچی نداشته
و ندارند، جایز است یا نه؟
مرحمت فرموده حکم الله
مرقوم بفرمایند. زیاده جسارت است.
[جواب]
هو
بسمالله الرحمن الرحیم
در سوالات متعدده ذکر شد
که اذیت اهل ذمه بدون سبب شرعی حرام است.
محل مهر مبارک جناب مستطاب
شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله
تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
مکرر مشاهده نموده است که از مسلمانان بیوقت و بیخبر و بیحفاظ داخل در خانه
مطیع الاسلامیان گردیده بر اهل و عیال آنها هر نوع تعدی و بیحیایی نمودن مضایقه
نمینمایند. اینطور بدون اذن و اطلاع به خانه کسی رفتن و عیال او را بیحفاظ دیدن
و اذیت و آزار رسانیدن شعار دین اسلام است، که در ممالک ایران خاصه در ولایات یزد
و کرمان درباره مطیعالاسلامیان اهل ذمه که همیشه اوقات جزیه مقرر را داده و شرایط
ذمه را همگی به عمل آورده و در هر باب به هیچوجه منالوجوه در خدمتگذاری و اطاعت
اولیای دولت قویشوکت قاهره و امنای شریعت مطهره سرپیچی نداشته و ندارند، معمول میدارند
آنچه حکم الله است مرقوم فرمایند.
[جواب]
هو
اذیت به اهل ذمه و اخذ مال
آنها غیر از وجوه مقرره در شریعت مطهره مثل جزیه و خمس اراضی، حرام است.
محل مهر مبارک جناب مستطاب
شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله
تعالی
[سوال]
خدمت بندگان جناب مستطاب
حقایق و معارف انتساب فخرالمجتهدین و ملاذالمسلمین حجهالاسلام سرکار شریعتمدار
شیخالمشایخ مد ظله العالی عرض و استدعا مینماید که:
در ممالک محروسه ایران
هرگاه یکی از مسلمین مدیون شخصی از مطیع الاسلامیان شده، خود را مفلس و ندار
قلمداد و خدمت صاحبان فتوا به معارفه و روند بدون رسیدگی و تحقیق صاحب فتوا ادعای
بیجای شخص مسلم را پذیرفته و دست مطیعالاسلام را که همیشه اوقات جزیه مقرر را
داده و شرایط ذمه را همگی به عمل آورده و در هر باب به هیچوجه منالوجوه در خدمتگذاری
و اطاعت اولیای دولت قویشوکت قاهره و امنای شریعت مطهره سرپیچی نداشته و ندارند،
به کلی از استرداد طلب خود کوتاه مینمایند ولی العیاذ بالله اگر یکی از مطیعین
اسلام مدیون مسلمی و فی الحقیقه بیچیز و ندار هم باشد، آنگاه مجبورا بدون مهلت به
انواع و اقسام زجر و سیاست از کسان و خویش و تبار یا از همسایگان آن تنخواه را
وصول مینمایند، اینطور رفتار درباره مطیع الاسلامیان اهل ذمه در شریعت مطهر جایز
است یا نه؟
حکم الله را مرقوم
فرمایید.
[جواب]
هوا اله تعالی شانه
حکم حاکم شرع ممضی و
مجراست.
والسلام
محل مهر مبارک جناب مستطاب
شیخالمشایخ
سرکار شیخ مرتضی سلمهالله
تعالی
[1] این نامه سومین نامه از نامههای آخوندزاده به شاهزاده جلالالدین میرزا در کتاب «الفبای جدید و
مکتوبات» است [ص220، میرزا فتحعلی آخوندزاده، حمید محمدزاده، نشر احیا، 57، تبریز]
[2] دقیقتر و پربارتر جستاری که درباره جلالالدین
میرزا و نامه خسروان دیدهام «پورخاقان
و اندیشه بازیابی تاریخ ملی ایران» نوشتهی عباس امانت است [شماره1، سال
هفدهم، ایراننامه، زمستان1377]
[3] برای آشنایی بیشتر با مانکجی
صاحب ن.ک «مانکجی لیمجی هاتریا در ایران»، مری بویس، هاشم رضی، شماره 26، چیستا،
1364
[4] شیخ مرتضی انصاری(1178 – 1243ش)
[5] «استفتائات مانکجی از آیتالله شیخ مرتضی انصاری»، هادی هاشمیان، شماره هفتم، پیام بهارستان، 1389. در این مقاله عکس دستخط استفتاها و
پاسخها آمده. همان اینجا بازسپاری شد.
No comments:
Post a Comment