Tuesday, July 9, 2013

پرونده "تغییر خط فارسی" / یکم / الفبا جدید - میرزا فتحعلی آخوندزاده




بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و اصلوة علی نبینا
و آله اجمعین


«الف باء جدید

برای تحریرات السنه اسلامیه که عبارت از عربی و فارسی و ترکی است. تالیف مایور میرزا فتحعلی آخوندزاده در ماه صفر سنه هجریه هزار و دویست و هفتاد و چهار

پدر مرحوم من میرزا محمدتقی مرا در هشت سالگی به مکتب گذاشت. یک سال متصل به مکتب رفتم، الفبا را خواندم، شروع کردم به خواندن بعض سوره‌ها از جزو آخر قرآن مجید. اما یک حرف را نمی‌شناختم و هرچه در روز اول به واسطه حدت ذهن حفظ می‌کردم فردایش فراموش می‌شد. عاقبت به مرتبه‌ای از خواندن نفرت به هم رسانیدم که به هر قسم شغل شاق راضی می‌بودم به شرطی که از خواندن خلاص شوم. لهذا از مکتب گریختم و یک سال آزاد گردیدم. بعد از آن پدرم مرا با مادرم فرستاد پیش مرحوم آخوند ملاعلی اصغر که عموی مادرم بود و بعد از سلیم‌خان شکویی در حمایت مصطفا خان شیروانی زندگی می‌کرد. مادرم باز مرا به خواندن مجبور کرد. اما نفرت من از حد زیاده بود. سه روز متصل می‌گریختم و در اطراف [اوبه] پنهان می‌شدم. عاقبت مرا گرفتند، شروع کردند به تعلیم. چون آخوند ملاعلی‌اصغر شخص فاضل و عاقل بود مرا زیاده نرنجانید. با کمال حلم و رافت حروف را به من نشان داد و سیاق هجه را آموخت، به طوری که در اندک مدت به خواندن هر سوره قرآن قادر شدم و در سه ماه قرآن را تمام کردم. نفرت خواندن بالکلیه از من زاید شد. بعد از آن به کتاب گلستان و طومار شروع نمودم. خدایا چه بگویم؟! خطی را و حروفی را مشاهده کردم که گویا هرگز نظیر آنها را سابق-ن ندیده‌ام. باز آخوند مرحوم که سیاق تعلیم را خوب می‌دانست مرا با الفاظ آشنا کرد. نهایت با وجود اهتمام این معلم که از هزار یکی مثل این پیدا نمی‌شود سواد خواندن من سه چهار سال طول کشید. آیا بسیار کسان هستند که سه چهار سال صبر داشته باشند؟ از این جهت است که در میان طوایف اسلامیه از ده هزار یک نفر صاحب سواد به هم نمی‌رسد و طایفه اناث بالمره از سواد بی بهره می‌مانند. بسیاری از اطفال در ابتدا شوقمند به مکتب می‌روند اما بعد از چندی از خواندن بیزار شده می‌گریزند. اکثر علمای مشهور در خواندن کتب عربیه از سهو کردن امین نیستند. شهرت بعض ملاها از این است که عبارت را خوب و درست می‌خوانند. این چه معنی دارد؟ چرا ما باید در سر این امر جزوی اینقدر معطلی داشته باشیم؟ سبب این معطلی نقصان الفباست... [سپس یک رشته نقایص الفبا را ذکر می‌کند. توضیح از گردآورنده]

اگر درست دقت کرده باشیم ما تنها به واسطه حروف نمی‌خوانیم بلکه به معاونت عادت و صور الفاظ مثل اهل ختا و قدمای خلق مصر به خواندن قادر می‌شویم. چقدر وقت گرانمایه در سر این عادت ضایع می‌شود و مع هذا باز صحت قرائت کتب عربیه و ضبط اعراب فاءالفعل و عین‌الفعل کل الفاظ در این زبان به غیر اهل لسان کما ینبغی میسر نمی‌باشد. این کیفیت بدین قرار نمی‌توانست ماند. چونکه خلاف حقیقت و طبیعت است. لامحاله تجدید در الفبا خط اسلام وقوع‌پذیر می‌شد، خواه بعد از پانصد سال در عصر سلاطین آینده اما من به تجدیدش سبقت کردم و جمیع اشکالات مذکوره را بالکلیه رفع نمودم. چنانکه از الفبا جدید ملاحظه خواهد شد سبب تجدید به مرتبه‌ای واضح است که احتیاج به بیان مشروح ندارد. همین قدر کافی‌‌ست که به واسطه این الفباء تازه کل طایفه اسلام در اندک مدت به خواندن و نوشتن السنه خودشان قادر خواهند شد، خصوص-ن طایفه اناث فقط به واسطه این خط جدید به تحصیل سواد توانا خواهد داشت. لکن این نوع تجدید در صورتی متضمن فایده خواهد گشت که از طرف تاجدار ذیشوکت اسلام و صاحب مملکت بزرگ در باب تعلیمش صرف همت گردد. لهذا من این الفبا جدید را به نظر اولیای دولت علیه عثمانیه معروض داشته استدعا می‌نمایم که آن را در مجلس مشورت‌خانه علوم ملاحظه فرموده باشند. اگر دلایل مبینه من در نظر ارکان مشورتخانه معقول افتد مقرر دارند که این الفباء جدید به چاپ برسد و در میان طوایف اسلامیه منتشر گردد و در مدارس به تعلیمش، در جنب خط سابق، اهتمام رود. غرض از این تجدید، تغییر خط سابق نیست چونکه این امر به واسطه موانع کثیره غایت تعذر دارد، بلکه منظور این است که در میان ملت اسلام این خط جدید نیز یکی از خطوط مختلفه اسلامیه محسوب شود به خاطر اینکه:
اول-ن بعض اصناف مردم به سبب صعوبت خط سابق و عدم استطاعت در تعلم آن که بی مرور مدت طویله میسر نمی‌گردد بدین خط جدید تحصیل سواد نتوانند کرد و امور معیشت خودشان را از پیش خواهند کرد.
ثانی-ن پاره‌ای کتب که از علوم ملل خارجه به السنه اسلامیه ترجمه می‌شود و اسماء اماکن و اقالیم و اصطلاحات طبیه و امثال آنها که به واسطه خط سابق مصرح نمی‌گردد و هم کتب لغات که اشتقاق کلمات آنها با خط سابق صراحت-ن وضوح نمی‌یابد در این خط جدید چاپ تواند یافت.
یقین حاصل است که این نوع تجدید هرگز مخالف شرع شریف نخواهد شد و علمای گرام در تعلیمش ممانعت نخواهند کرد؛ زیرا که چند صد سال قبل از این خط کوفی تغییر یافت و علما به تغییرش رضا دادند. امید چنان است که به تعلیم این خط جدید نیز در جنب خط قدیم رضا بدهند. خصوص-ن که مرام از این خط جدید فایده‌ی عموم ملت است. علمای گرام البته به حال بیچار بی‌سوادان دلسوزی خواهند داشت که غرق دریای ظلمت و بی‌خبری‌اند و از لذت روحانی بالکلیه محروم. نه به گذشته واقف‌اند، نه به آینده عارف. هرچه با چشم می‌بینند و با گوش می‌شنوند تنها آن را می‌دانند. از این جهت علوم و صنایع در ملت اسلام ترقی نداشته آن-ن فآن-ن تنزل و تناقص می‌پذیرد...
لهذا من این الفبا را به نظر اولیای دولت ایران معروض می‌دارم. اگر وزارت علیه، بعد از اتفاق در وجوب تغییر، اقدام به انتشار این الفبا فرموده باشد می‌تواند که در باسمه‌خانه‌های دارالخلافه با خرج دیوان مقدار پانصد هزار بلکه زیاده آن را چاپ گردانیده به حکام ولایات بفرستد که به هر صاحبخانه، شهری یا دهاتی، یک عدد از آن تسلیم نمایند، به قیمت مناسب که قبول کردنش به هیچ‌کس دشوار نیاید و قیمت را در ظهر الفبا چاپ کنند. نسبت به متمولین قدری زیادتر، نسبت به فقرا قدری کمتر. بعد از آن به کتاب دیوان مقرر گردد که نوشتن حروف جدیده را یاد گرفته به هر طرف با آنها مکتوبات نویسند و علاوه به مدارس و مکتب‌خانه‌ها حکم شود که دیگر از روی این الفبا به اطفال تعلیم دهند و به باسمه‌خانه‌ها نیز اعلام رود که کتب درس و سایر چیزها را با حروف این الفبا چاپ زنند. احتمال می‌رود که بعض کسان در مشورت گفته باشند که خط سابق اسلام زیاده حسن دارد، حیف است که ما آن را ترک نموده باشیم. دیگر چند هزارهزار کتب ما بعد از این الفبا جدید از مصرفیت ساقط خواهد شد، تغییر امر ممکن نیست، شاید علما به این کار رضا ندهند. جواب توان داد که اول-ن به فقدان حسن خط و چند هزار کتب تاسف نباید خورد، به حال بیچاره بیسوادان دلسوزی باید داشت. و علاوه برای دولت نیز چگونه دشواری حاصل است که اکثر خدمت‌کنندگانش از اهل شمشیر و غیره مردمان بی‌سواد می‌باشند. با وجودی که در سایر دولتها مرد بیسواد را هرگز به خدمت برنمی‌دارند. ثالث-ن این حروف را نیز بعد از عادت خوب می‌توان نوشت. محص برای ملاحظه‌ی حسن خط من از وضع سابق حروف زیاده عدول نورزیده‌ام. رابع-ن اگر تغییر امر ممکن نیست پس چرا خط کوفی تغییر یافت، پس چرا علما به تغییر رضا دادند. معلوم است که در این کار هرگز نقصی به شرع شریف متصور نمی‌شود، خصوص-ن که مرام فایده‌ی عموم ملت است [این قطعه در نسخه دوم این مقاله آمده و با متن نسخه اول فرق داشته است. سپس شرح مختصری درباره خصوصیات الفبا خود نوشته است. – توضیح گردآورنده]
در الفباء جدید... الفاظ قدری طویل‌تر به نظر خواهند آمد. اما در جنب منفعت بزرگ این کیفیت چندان ضرر نیست... در کتابت السنه فرنگستانیان الفاظ دو مرتبه از لفظ‌های السنه ما طویل‌ترند... به عوض تطویل می‌یابد سیاق انشا را بر هم زد که اختصاری و سهولتی در آن پیدا شود. مثل-ن:
اول – القاب را در خصوص هر کس که باشد زیاده از یک لفظ یا دو لفظ ننویسید.
دویم- یک مضمون را یا یک مطلب را به الفاظ مترادفه و به عبارات مختلفه تکرار ننمایند.
سیم – در مکتوبات خود را و مخاطب را در مقام غایب ذکر نکنند که مخالف وضع طبیعی است و منافی وضوح. اگرچه در اوایل حال این نوع تغییر قدری به نظر غریب خواهد نمود اما وقتی که عادت جاری می‌شود این غرابت زایل می‌گردد.
چهارم- در نثر به قافیه چندان مقید نشوند که به خاطر آن در نوشتجات زیادتی به هم رسد و معانی غیر واجبه وقوع می‌یابد. این قاعده از عربها به ما یادگار مانده است. اما خطای محض است، این را از شروط فصاحت نباید شمرد. کلام فصیح آن است که مختصر و واضح باشد.
پنجم – از استعمال الفاظ مغلطه و غیر مانوسه اجتناب نمایند. منصف تاریخ وصاف به حضور سلطان محمد الجایتو داخل شده دعا گفتن آغاز کرد. در اتمامش سلطان به حضار مجلس رجوع نموده فرمود: دانستم که دعا می‌کند اما نفهمید که چه می‌گوید. این نوع انشا خواه در نظم، خواه در نثر جهالت خالص است و تصنیفات هیچ یک از مصنفین که بر این قاعده عمل نموده‌اند در صفحات ممالک اسلامیه شهرت تام نیافته بلکه اکثرش متروک و منسی شده است.
ششم – تشبیهات و اغراقات نامناسب را موقوف دارند. مثل-ن "از بیم رمح فلک فشانش سپهر برین بر خود دزدیده".
هفتم – براعت الاستهلال را به عوض فهرست مثل بهاریات میرزا مهدی خان در تاریخ نادر، جایز ندانند که عمل لغو است.
هشتم – انشا را از تکلم زیاده مغایر نسازند، یعنی چند مطلب را در دایره یک کلام متصل و مخلوط ننویسند بلکه هر مطلب را به خلاف منشیان عصر قدیم منفصل و مفترق ادا نمایند که به وضع تکلم نزدیک باشد [سپس اشکال حروف جدید خود را رسم می‌کند و درباره آن توضیحاتی می‌دهد – توضیح گردآورنده].


* نقل از "الفبای جدید و مکتوبات".

[چند جستار دیگر از آخوندزاده - از کتاب مقالات آخوندزاده به همت آقای باقر مومنی/1351 - به همراه یکی دو مقاله از ملکم‌خان و دیگران را، در موضوع "تغییر خط فارسی" به استمرار اینجا خواهم آورد که پرونده‌ای بشود در این موضوع.]

No comments: