Wednesday, November 17, 2010

آخوندزاده / مقالات / جان استوارت میل

"تفهیم حریت"
از حکیم انگلیسی جان استوارت میل

حکیم انگلیسی جان استیوارت در کتاب خود، که برای تفهیم حریت تصنیف کرده است، می‌نویسد:
"انسان در عالم حیوانات نوعی‌ست که باید متصل طالب ترقی باشد؛ و ترقی بدون آزادی‌یِ خیالات امکانپذیر نیست."

نتیجه‌ی ترقی را در این روزگار سیویلزاسیون می‌نامند. سیویلزاسیون لفظ عمومی‌ست که در ضمن آن جمیع صنایع و فنون و اقتدار دولتی و آسایش ملتی و امثال اینها، از انواع و اقسام شروط مدنیت، مندرج و مفهوم است. پس این قسم ترقی در صورتی امکان خواهد داشت که افراد جماعات در خیالات خودشان مقید نباشند، بلکه هرفرد هرچه بخواهد بگوید و هرچه بتواند بکند؛ و هرگاه قول او با فعلش در نظر سایر افراد جماعت مقبول افتد سایر افراد جماعات نیز، بعد از تصور، آن را تصدیق خواهند کرد و از آن بهره‌ور خواهد شد؛ و هرگاه مقبول نیفتد عدم صلاحیت آنرا فرد دیگر خیال خواهد کرد و بیان خواهد ساخت.
این رسم را کریتکا می‌گویند. و فایده‌ی کریتکا، در صورت آزادی‌یِ خیال آن خواهد شد که عاقبت رفته رفته از تصادم اقوال و آرای مختلفه حق در مرکز خود قرار خواهد گرفت و در علم مدنیت، ترقیات ظهور خواهد کرد. و اگر جماعات به افراد خودشان در خیالات آزادی نبخشند، و ایشان را مجبور سازند که هرچه از آباء و اجداد و اولیای دین مقرر است به آن اکتفا کنند، و هرگز از آنها تجاوز ننمایند، و عقل خودشان را در امور مدنیت کارگر نسازند، در این صورت افراد آنها به حیوانات مانند که زمین می‌کارند و حاصل می‌دروند و هر عمل می‌کنند بدون تصور و تعقل؛ و یا اینکه ایشان شبیه به اسبهای آسیابند که هر روزه در دایره ی معینه گردش می‌نمایند و در وقت خود جو و کاه می‌خورند و آب می‌نوشند و می‌خوابند و باز بیدار می‌شوند و همان گردش دیروزی را تکرار می‌کنند الی انقراض عالم. و این اسبهای بیچاره هرگز خبر ندارند که در دنیا چمن‌ها و کوه‌ها و دره‌ها هست. اگر مقید نمی‌بودند در دنیا سیر می‌کردند و آن موضعهای دلگشا را می‌دیدند و از نعمت زندگی به کلی مستفیض می‌شدند.
امروز در کره‌ی ما که این زمین است پیروان براهمه‌ی هند و پیروان دین موسی و مقیدان قوانین دولتیه‌ی ختا مانند اسبهای آسیابند که از تاریخ ایجاد آن ادیان و قوانین تا امروز تفاوتی در حالت ایشان رو نداده است و بعد از این نیز اگر هزاران سال بدین منوال بگذرد باز تفاوت میان حالت نخستین و حالت آخرین این بیچارگان ظاهر نخواهد شد، بلکه می‌توان گفت که ایشان همیشه رو به تنزل هستند؛ به علت اینکه ترقی نوع انسان به عقل است و برای عقل این بیچارگان راه جولان بسته شده است.
اهالی یوروپا نیز، به واسطه‌ی تسلط پاپاها و تشدد مذهب قاتولیکی، تا اواسط تاریخ میلادی مثل آن بیچارگان فوق‌الذکر بودند. ولیکن در اواسط تاریخ میلادی ارباب خیالات و حکما و فیلسوفان ظهور کردند و یوغ اطاعت پاپایان را از گردن برانداختند و بر مخالفت مذهب قاتولیکی برخاستند و ریوالیسیون یعنی شورش کردند و گفتند که این چه معنی دارد که ما هم از صنف بشر بوده و از عقل و دانش بهره داشته، خودمان را بنده‌ی فرمان چند نفر پاپایان و حواریین بی‌علم و بی‌معرفت، که بعضی ایشان ماهیگیر و گازر بوده شمرده باشیم. و هرگاه اینگونه افراد عوام فریب درین عصر دچار ما می‌شدند بنابر مراتب دانشی که داشتند ایشان را قابل مجلس و مصاحبت خودمان نمی‌دانستیم کجا مانده که به ایشان سر فرود آوریم.
خود خواننده انصاف بدهد که از ایشان کدام‌یک نظیر نیوتون و اوعات است. آیا رواست که نیوتون و اوعات و امثال این فیلسوفان از هزاران هزار ارباب خیال و محبان نوع بشر که باعث ترقی امروز اهالای یوروپا شده‌اند نسبت به دین نادانان در مقام عبودیت ایستاده، ایشان را به خودشان مخدوم قرار بدهند و از فرموده‌ی ایشان، خواه به حق باشد خواه ناحق، تجاوز را هرگز جایز ندانند.
بر فرض که بعض اقوال و احکام این ارباب دین و قوانین نسبت به حالت بشریت خالی از حسن و صلاحیت نباشد، اما چون در اذعان آنها اجبار ظهور می‌کند و آزادی خیال مرفوع می‌گردد به همین سبب فقط رد آن نوع احکام مرضیه هم از واجبات‌ست؛ به علت اینکه منفعتی که از اذعان آنها عاید است در جنب خسارتی که از قید خیال رو خواهد داد مانند قطره‌ایست در جنب برکه‌ی آب...


نقل از کتاب "آثار میرزا فتحعلی آخوندزاده"، جلد دوم، چاپ باکو 1961
مجموعه "مقالات میرزا فتحعلی آخوندزاده" به کوشش باقر مومنی

No comments: