به جناب محرر روزنامه حقایق *
در سنه 1290 از تفلییس
برادر مکرم من، دام اقبالکم!
در سال هزارودویست و هشتاد من به در سعادت [منظور
استانبول است] آمده خیال خود را در خصوص تغییر الفباء حاضر اسلام به جناب صدر اعظم
مرحوم فواد پاشا معروض داشتم...
غرض من از تغییر خط حاضر اسلام این بود که آلت
تعلم علوم و صنایع سهولت پیدا کرده کافهی ملت اسلام، شهری یا دهاتی، حضری یا
بدوی، ذکور-ن و اناث-ن، مانند ملت پروس به تحصیل سواد و تعلم علوم و صنایع امکان
یافته پا به دایرهی ترفی گذارد و رفته رفته در عالم تمدن خود را به اهالی آوروپا
برساند. افسوس که خیال من صورت نگرفت، مفهوم اولیای ملت اسلام نشد و اولیای ملت
اسلام از اصل کار غفلت ورزیده به فروعات مشغول میشوند و فرع را بر اصل کار مرجح
میانگارند و بدین سبب عامه ملت اسلام الی انقراض دنیا از علوم و صنایع اهالی
آوروپا بی بهره خواهد ماند.
الان افسوس من به جایی نمیرسد. من دیگر از ترقی
کافهی ملت و از معرفت عامهی امت ناچار صرفنظر کردم. حالا رجوع میکنم به خواص و
از شما میپرسم که آیا معرفت خواص لازم است یا نه؟ یعنی شما لازم میدانید که باری
خواص ملت اسلام از علوم و صنایع اهالی یوروپا بهرهمند شوند یا نه؟ یقین است که
جواب شما نعم خواهد شد نه لا. پس در صورت نعم، سوال دیگر پیدا میشود. آیا به چه
وسیله تحصیل علوم و صنایع اهالی آوروپا را به خواص تجویز میدهید، در السنهی
اهالی اوروپا یا در السنهی خودمان که عبارت از السنه عربی و ترکی و فارسی است؟
اگر در السنهی آوروپا خواص ملت اسلام به تحصیل
علوم و صنایع آوروپا اقدام کنند درین صورت قطع نظر از تعذر این امر، نتیجهاش هم
بی ثمر خواهد شد. به علت اینکه خواص ما در مراد خودشان را در زبان فرنگی یا
انگلیسی به همملتان و هموطنان خودشان هرگز مفهوم و حالی نتوانند کرد و ملت اسلام
در باب تمتع از نتایج علوم و صنایع خواص خود باید متصل به فرنگان و انگلیسان محتاج
بشود و ایشان را به وطن خود دعوت بکند و به امداد ایشان فقط به کاری شروع نماید. به
غیر از این نامناسبت در این طرح چند اشکال و زیان عمده نیز متصور است که ذکر آنها
موقوف به خیال و همت خود شماست که محرر روزنامه هستید. پس این طرح ثمر کلی ندارد.
طرح دیگر و بهتر این است که اولیای ملت اسلام
دارالعلمی، که به اصطلاح اهل آوروپا آقدیمیا میگویند، گشاده در آن دارالعلم از
فحول علما و فضلای ملت اسلام در عدد لزوم اعضا منصوب نمایند و بر عهدهی ایشان
مقرر دارند که جمیع کتب علوم و صنایع اهالی آوروپا را به تدریج به لسان عربی و
ترکی و فارسی ترجمه بکنند، بعد از آن خواص ملت اسلام از معلمان ممتاز، این علوم و
صنایع را در السنهی اسلامیه یاد بگیرند.
اما در این طرح نیز یک اشکال دیگر ظهور میکند.
مثلن تصریح اعلام غیر معروف و اسماء اماکن و اراضی و اصطلاحات علمیهی آوروپا که
ترجمه آنها در السنه ثلاثه اسلامیه ممتنع است و باید بعینهم نقل یابند، خصوص-ن
اصطلاحات طبیه و فزیقیه و شیمیه و امثال ذلک به جهت تبیین آنها در السنه اسلامیه
لغات مطابقه موجود نمیشود، با حروف الفباء حاضر اسلام هرگز امکانپذیر نیست. یعنی
تصریح این اصطلاحات که ذکر کردم با حروف الفباء حاضر ما خارج از دایرهی امکان است
حتا به تحریر فتحه و کسره و ضمه نیز خواننده از اشتباه آزاد نیست. بنباراین آیا
تجویز میکنید محض برای تصریح این نوع اصطلاحات اجنبیه الفباء مخصوص و جداگانهای
نیز در کمال سهولت با الفباء حاضر اسلام علاوه بکنیم؟ به این معنی که الفباء حاضر
اسلام اصل-ن تغییر نیابد و جمیع کتب اسلامیه بلاتغییر بماند و جمیع کتبی نیز که به
تازگی تالیف خواهد یافت در خط حاضر نوشته شود. فقط در حین نوشتن این تصنیفات جدیده
اصطلاحات و کلمات ملل اجنبیهای را که بعینهم نقل خواهند شد با حروف الفباء جدید
نوشته بشود، تا اینکه قرائت و تلفظ آنها صحیح و ممکن و مفهوم گردد. مثل-ن حرکت کرهی
زمین را اول قوپرنیق دریافت کرده است، جزیرهی مونتهقرسیتون در توی فلان دریاست،
جزیرهی اشپتسبرغن در توی دریای آتلانتیک است، آفسترالیا را اقلیم پنجم مینامند،
دولت انگلیس مرکب از دو پارلامنط است، احداث سفاین بخاریه که به اصطلاح فرنگیان
واپور میگویند از واجبات است، من به فلان غزته آبونه بودم و امثال ذلک.
قوپرنیق را، مونتهقسریتو را، ایپشتسبرغن را،
آفسترالیا را، پارلامنط را، غزته را، با حروف الفباء جدید بنویسیم. بعد از این لغت
مخصوصی نیز برای کلمات ملل اجنبیه که داخل السنهی ما خواهد شد درست بکنیم و به
چاپ برسانیم.
علاوه بر این در کتب لغت خودمان هم بعد از کتابت
مصادر و اسماء با حروف الفباء حاضر، مکرر همان مصادر و اسماء را با حروف الفباء
جدید نیز رقم نماییم تا اینکه اعراب فاءالفعل و عینالفعل آنها صراحت-ن مشخص شود،
دیگر محتاج به ذکر اعراب نباشیم.
الفباء جدید باید به نوعی ترتیب یابد که به جهت
یاد گرفتن و نوشتنش زیاده از دو یا سه هفته وقت مصروف نشود و هیچیک از اشکال حروف
این الفباء بعد از تجویز و تصدیق آن به شکل دیگر منقلب نگردد و شیوه خط نسخ و
تعلیق و شکسته و ریحانی و انواع و اقسام شیوههای مختلف خطوط کل-ن در خط قدیم ما
بماند تا اینکه مشق کردن و یاد گرفتن آنها نیز چند سال از عمر عزیز متعلمین بیچاره
را بلاعوض تلف کند ... [سپس درباه نوع خط جدید توضیحاتی میدهد]
از جناب شما متوقعم که این مکتوب مرا من اوله
الی آخره به زبان ترکی ترجمه کرده در روزنامه خود منتشر بسازید و از طرف خود نیز
بعض بیانات و تصورات را که بر حقیقت این مطلب دلالت داشته باشد، به قلم بیاورید.
هرگاه اولیای ملت اسلام صلاحدید مرا قبول
فرمایند، مراد حاصل است و هرگاه قبول نفرمایند باری این تسلی برای من کافی است که
من در عالم بشریت تکلیف خود را به اتمام رسانیدم. و در اتمام این تکلیف هرگز غرض
شخصی مرا محرک نبود و از این کار هرگز به منفعتی طالب نیستم. اگر ازین کار منفعتی
متصور است بگذار این منفعت حق حلال اشخاصی باشد که در باب تجویز الفباء جدید صرف
همت خواهند کرد و در باسمهخانهها برای ریختن حروف آن ساعی خواهند شد و الفباء
جدید را ترتیب خواهند نمود و منتشر خواهند ساخت.
اگر بپرسید: پس چی باعث شده است که من زیاده از
پانزده سال است بدین شدت از برای تغییر الفباء اسلام دست و پا میزنم در این خصوص
به روم و ایران متصل پروژه میفرستم؟
سخن درست بگویم: نمیتوانم دید که امروز جمیع
ملل دنیا آن-ن فآن-ن در علوم و در صنایع ترقی بکنند و حتا اهل مملکت یاپونیا نیز
قدم به دایرهی سویلیزاسیون گذاشته از خط یریغلیفی خود دست بردارد، اما ملت اسلام
در همه احوال به واسطه صعوبت آلت تعلم خود از ایشان در عقب بماند.
والسلام.
منتظر جوابم.
برادر شما، کولونیل میرزا فتحعلی آخوندزاده
[منقول از صفحه 302 تا 306، "الفبای جدید و
مکتوبات"]
1 comment:
http://www.dr.com.tr/kitap/aklin-%C4%B1flasi/mirza-fetali-ahundov/felsefe/felsefe-bilimi/urunno=0000000584955#!DR
سلام دوست عزیز
کتاب افلاس عقل نوشته میرزا فتحعلی آخوندف از زبان روسی به ترکی استانبولی ترجمه شده و در ماه مارس2014 منتشر شده.برای دوستی تهیه اش کردم.فک رکردم شاید به درد شما هم بخورد. لازم داشتید اطلاع بدهید.
ن.خ.ق
Post a Comment