از شماره 3:
اخبار شهری
دیشب بعد از آنکه راپورت مجلس را به سفارت روس بردم، از آنجا دستورالعمل سفارت را به پالکونیک رساندم. انگلیسها را برای پارهای مطالب دیدم. و اکبر شاه را ملاقات کردم. از آنجا برگشته صورت تظلمات تازهی سادات قمی را به متولیباشی گفتم.
بعد مراجعت کرده خدمت پسر حاجیآقامحسن رسیدم. و در سه چهار انجمن مخفی که به هزار حیله و تدبیر خود را داخل کردهام حضور به هم رساندم.
آخر شب که خسته و مرده از پارک برمیگشتم جلو مدرسهی ارمنیها یک دفعه دیدم جناب دکتر ... و سرکار دکتر ... توی دوتا کالسکه نشسته، چهار نعل میرانند. خیلی متوحش شدم که مبادا خبری که درباب بریدن پای جناب حاجی ... منتشر شده راست باشد. به سرعت پیش رفتم و به واسطهی سابقهی محبتی که بود کلاه برداشته شب بخیر گفتم، مقصد را پرسیدم گفتند هیچ... جناب مستطاب حاجی. چون این روزها یک چندهزار تومان از حاجی آقامحسن یک هزار تومان از حشمتالمک. یک هزار تومان از آصفالدوله. یک هزار تومان از قوام به فاصلهی چند روزه پخته نپخته روی هم میل فرمودهاند وسدهای روی دلشان پیدا شده، شما میدانید که ماشاالله این جماعت اختیار شکمشان را ندارند، هوا هم گرم است، این قبیل اتفاقات میافتد. مسالهای نیست. گفتم خدا نکند. خداوند درد و بلای این نوع علمای ما را بزند به جان شیعیان. خدا از عمر ما بردارد، روی عمر آنها بگذارد.
سگ حسن دوله
اختراع جدید
یک نفر دکتر اطریشی موسوم به آف شنیدر وقتی که حکایت نانهای طهران را شنید، برای اینکه مینای روی دندان نرود و دندانها ضایع نشود، غلافی از فولاد برای دندان اختراع کرده. با استعمال این غلاف دندان حکم آسیایی را پیدا میکند که قوهی چهار اسب دارد و سنگ و چارکه و کلوخ را به خوبی خرد میکند. آدرس: لازارت گاسه فنگوهیلاشتال، نمره 21.
جواب مکتوب
عزیزم خرمگس! اولاد آدم مثل تو سر سلامت به گور نمیبرد. تو را چه افتاده خودت را داخل کارهای دولتی بکنی، لقب بدهی، لقب بگیری. مگر نشنیدهای که شعر میگوید "صلاح مملکت خویش خسروان دانند"؟ از این گذشته تو چرا باید حق نمک را فراموش کنی و خدمتهای دکتر میرزا رضاخان پرنس ارفعالدوله را از نظرت هجو نمایی؟ مگر مواد قرارداد قرض ایران از روس را نخواندهای؟ مگر غریبنوازیها و مهماندوستیهای او را مسبوق نیستی؟ مگر روزنامههای خارجه را نمیبینی که هر روز پرنس بیچاره از کوتاهی اسم خودش گله میکند؟ اگر من جای تو باشم این لقب را میدهم به پرنس و دعوا را کوتاه میکنم و بعد از این هم ایشان را اینطور خطاب مینمایم: سفیر کبیر افیالتس پرنس صلح دکتر امیر نویان میرزا رضا خان ارفعالدواله دانش.
مخلص شما دخو
از چرند و پرند
No comments:
Post a Comment