به اعتضادالسلطنه
به اصطلاح اهل یوروپا اسم پادشاه حقیقی به کسی اطلاق میشود که تابع قانون بوده و در فکر آبادی و آسایش وطن و در فکر تربیت و ترقی ملت باشد. در مملکت ایران بعد از غلبهی تازیان و زوال دولت پارسیان و فانی شدن پیمان فرهنگ و قوانین مهبادیان، سلطنت حقیقی نبوده است. در مدت تاریخ هجری فرمانروایان این مملکت کلن دیسپوت و شبیه حرامیباشیان بودهاند...
به خدمت نواب افخم و اشرف اعتضادالسلطنه وزیر علوم دام اقبالهالعالی... از نواب مستطاب شما مستدعی هستم تخیلن به تواریخ که بهتر از همهکس معلوم سرکار است رجوع فرمایید و ببینید که از هجرت تا امروز سلاطین اسلام نسبت به وطن ما که ایرانست و نسبت به ملت ما که اسلام و فرقهی اثنیعشریه است، چه نیکی و چه احسان کردهاند؟! از غفلت و بیاهتمامی ایشان وطن ما امروز در حالتیست که نواب مستطاب شما بهتر از من میدانید و ملت ما در تزلزل است که مستوجب گریه و زاریست و تعزیهای که ایشان هرسال برای امامان ما میدارند، در حقیقت تعزیهی تیرهبختی خود ایشان است.
سلاطین سلف ما به غیر از اینکه خوردهاند، نوشیدهاند، پوشیدهاند و گذشتهاند چیزی نکردهاند. یعنی غرض ایشان از سلطنت به غیر از حظِّ نفسی چیزی نبوده است. پس چرا سلاطین آینده تقلید گذشتگان بکنند، چرا در مملکت داری و ملت پروری تقلید پطر کبیر و فردریخ ننمایند که در ایام حیات محبوب کل ملت و بعد از رحلت ممدوح کل تواریخ و ملل بوده باشند؟ بالاتر از این لذت روحانی در ایام حیات چند روزه چه چیز تواند بود؟
سلاطین سلف ما به غیر از اینکه خوردهاند، نوشیدهاند، پوشیدهاند و گذشتهاند چیزی نکردهاند. یعنی غرض ایشان از سلطنت به غیر از حظِّ نفسی چیزی نبوده است. پس چرا سلاطین آینده تقلید گذشتگان بکنند، چرا در مملکت داری و ملت پروری تقلید پطر کبیر و فردریخ ننمایند که در ایام حیات محبوب کل ملت و بعد از رحلت ممدوح کل تواریخ و ملل بوده باشند؟ بالاتر از این لذت روحانی در ایام حیات چند روزه چه چیز تواند بود؟
نامه به اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، به تاریخ سپتامبر 1868
مجموعه "مقالات آخوندزاده" / به کوشش باقر مومنی
No comments:
Post a Comment