"آخوندزداه به روایت آدمیت"
در جهت اول از تاریخ ایران باستانی و اسلامی، ادبیات و فرهنگ فارسی و ترکی، حکمت ادیان و فقه اسلامی، و فلسفه و عرفان آگاهی داشت. خاصه حکمت عقلی در ساختمان ذهنی و وجههی نظر آزاداندیشانهی او تاثیر عمیق بخشیده، همان عامل عمدهای در تحول عقاید بعدی و تعقل مطلق مادی او گردید. در جهت فرهنگ مغربزمیناز آراء و افکار نویسندگان و اندیشهگران روسی و فرانسوی و انگلیسی و سویسی سدهی هجدهم و نوزدهم بهره گرفت. فعلن از آن کسان فقط اسم میبریم: از نویسندگان و شاعران روسی، خاصه با آثار چرنیشفسکی، استرافسکی، مارلینسکی، لرمانتوف، گریبایدوف، گوگول، پوشکین خوب آشنایی پیدا کرد. از متفکران و نقادان روسی از گرتسن، بلینسکی، دابرالیوبوف تاثیر پذیرفته است. تارخ مفصل روس اثر نامدار کارامزین را مطالعه کرد، و روزنامههای مسکو و پطرزبورگ، و "اخبار تفلیس" را میخواند. کلید آشنایی او با دانش اروپای غربی زبان روسی بود. نوشتههای خردمندان اروپا را به ترجمهی روسی آنها خوانده (که اتفاقن آن کتابهاا فراوان بودند)، یا از راه تالیفات روسی به عقاید و آرای آنان پی برده است. از نویسندگان فرانسوی به مولیر، اوژن سو، الکساندر دوما توجه داشت. از متفکران اجتماعی و سیاسی فرانسوی باید ولتر، مونتسکیو، روسو، میرابو و خاصه ارنست رنان را ذکر نمود. قطعاتی از نوشتههای برخی از آنان را آورده است. به خصوص تاریخ نهضت فکری رنسانس و اصلاح دین و انقلاب فرانسه و عقاید متفکران عصر روشنگری در ذهن او تاثیری ژرف گذاشتهاند. از متفکران انگلیسی آثار توماس باکل مورخ فیلسوفمنش، دیوید هیوم، جان استوارت میل را مطالعه نموده از آرای آنان سخن گفته است. به علاوه مقالهای در عقاید اقتصادی سیسموندی مورخ و اقتصادشناس سویسی دارد. همچنین از جریان فکری جدید ایرا باخبر بود؛ از یک سو از آثار ملکمخان و جلالالدین میرزا و میرزا یوسف خان - که با هر سه یکدل بود - استفاده بوده، از سوی دیگر در آنان تاثیر بخشیده است. از پارهای جهات پیشرو آنان بود.
***
میرزا فتحعلی با آشناییای که با آزادیخواهان و روشنفکران روسی و گرجی پیدا کرد در 1846 به اندیشهی فعالیت اجتماعی و سیاسی افتاد. در این زمان جوان بود و پرجوش و خروش. این نقشه را ریخت که افراد نخبهای را جمع کند، محفل فراماسونی تشکیل دهد، مدرسه باز کنند، روزنامه برپا سازند، مثل روسیان تیاتر ایجاد نمایند، و به باسواد کردن مردم پردازند. تا ازین راه مردم تربیت گیرند، به حقوق خود هشیار گردند، و زنان نیز به آزادی برسند... اساسن ترقی مشرق زمین را در باسواد کردن و تربیت ملتهای آن میدانست و اعتقاد داشت از این راه "خورشید دانش به روی کشورهای مشرق برمیخیزد." در این سیر و سلوک اندیشهی باطنی خود را با میرزا اسماعیل کوتکاشنسکی و حسن خان اوتسمییف به میان نهاد. میرزا اسماعیل آمادگی بیشتری برای کارهای اجتماعی داشت... اما حسن خان پس از آنکه به حرفهای پرشور دوست خود گوش داد - در نظرش میرزا فتحعلی "آدم دیوانهای آمد که به خیال تعلیم و تربیت مردم افتاده است!" با اصل نقشهی او شاید مخالفتی نداشت اما آنها هردو افسر نظامی بودند و میرزا فتحعلی هم در خدمت حکومت روس بود. پس حسن خان در دل او تردید انداخت. ولی میرزا فتحعلی آدمی نبود که به آسانی از خیال خود دست بردارد. از مطالعهی تاریخ روس و اروپا به این نتیجه رسیده بود که در روسیه و اروپا اهل دانش و فکر از همان راه اندیشههای مترقی خود را پیش بردهاند. به حسن خان اینگونه نوشت: "روح من از آن روحهای شعلهوریست که نمیتواند خوشحالی و اندوه خود را پنهان بدارد. به این جهت نمیتوانم وجد درونی امروزم را ابراز نکنم. برای من دیگر هیچ تردیدی در عملی بودن نقشهها وجود ندارد؛ آرزوهای ما تحققپذیرند و از امروز وعدهی جدی در انجام آنها میدهم. توضیح آن باشد به فرصت مناسب دیگر." پیشنویس آن شرح را به عنوان حسنخان پشت رمان کوتکاشنسکی "داستان شرقی"، نوشته، اما نتوانست نامهاش را به حسنخان برساند چه همانوقت از تفلیس رفته بود.
بیش از این ما اطلاعی دربارهی یک جنبهی قضیه یعنی برپا کردن محفل فراماسونی نداریم. اما دربارهی جنبهی مهمتر آن یعنی کوشش میرزا فتحعلی در راه تربیت و باسواد کردن مردم، آگاهی درست داریم... به هرحال فکر جمعیت سیاسی و همکاری دستهجمعی همواره در ذهن آخوندزاده به جا ماند. در رسالهی "مکتوبات کمالالدوله" موضوع ایجاد "فراموشخانه"ها و "مجامع" را دو بار تاکید کرده کرده است. البته آن فکر از خود اوست و هیچ پیوستگی با فراموشخانهی ملکمخان ندارد؛ تقریبن پانزده سال پیش از ملکم در آن اندیشه بوده است وقتی که ملکم در پاریس شاگرد مدرسه بود و هنوز اسم و رسمی نداشت.
***
کار میرزا فتحعلی در قلمرو ادب و فکر و دانش جدید با نمایشنامهنویسی و داستانسرایی آغاز گردید. پیش از آن منظومهای در 25 سالگی به سبک پیشینیان در مرگ پوشکین سروده بود. از 1266 تا 1273 شش نمایشنامه و یک داستان نوشت. همهی آنها در انتقاد اجتماعیست. اما یکباره از هنر دست کشید و در 1274 رسالهی "الفبای جدید" را پرداخت. کم و بیش پانزده سال در تلاش اصلاح و بعد تغییر خط به عنوان تسهیل ابزار ترقی و نشر دانش و فن جدید بود. از این کار سرخورد. در آن ضمن اعتقاد پیدا کرد که تعصب و جهل روحانی سدِ اصلی ترقی اجتماع و اخذ علم و تمدن است. پس در 1279 به نگارش رسالهی "مکتوبات کمالالدوله" شروع کرد و سال بعد تمام بود. موضوع آن انتقاد بر سیاست و دیانت است. تا پایان زندگی آن رساله را حک و اصلاح میکرد و چیزهایی بر آن افزود، و همیشه در فکر انتشارش بود. در این فاصله مقالههای انتقادی در فلسفه و سیاست و تاریخ و اقتصاد و ادبیات نیز نوشت. اشعار انتقادی هم سرود که در آنها «صبوحی» تخلص داشت.
مهمترین آثار میرزا فتحعلی عبارتند از:
"تمثیلات" یا "شش نمایشنامهی کمدی" (از 1266 تا 1272)
حکایت "یوسف شاه" یا "ستارگان فریب خورده" به صورت داستان (1273)
الف باء جدید (1274(
"مکتوبات کمالالدوله" که بعدها عنوان "سه مکتوب" بر آن نهادند (از 1279 تا 1280)
مقالات:
"رسالهی ایراد"، انتقاد بر تاریخ روضةالصفای ناصری (1279)
"رسالهی ایراد"، انتقاد بر تاریخ روضةالصفای ناصری (1279)
"قریتکا" بر "روزنامهی ملی" و شعر "سروش اصفهانی" (1283)
انتقاد بر نمایشنامههای "میرزا آقای تبریزی" (1288(
انتقاد بر رسالهی "یک کلمه" نگارش "میرزا یوسف خان مستشارالدوله" (1292)
"عقیدهی حکیم یوم انگلیسی در نفی واجبالوجود"
"تفهیم حریت" از حکیم انگلیسی جان استوارت میل
"مثل حکیم سیسموند" در بحران اقتصادی (به ترکی، 1281(
انتقاد بر مثنوی مولوی (به ترکی و فارسی، 1293(
مسایل مکتب و تدریس (به ترکی، 1294(
دربارهی نظم و نثر (مقدمهی انتقادی بر دیوان واقف و ذاکر، به ترکی(
دربارهی کتاب چلبی (به ترکی(
عقاید بابیه
تاریخ خریستوفور قولومب فاتح ینگی دنیا (ناتمام(
اردوکشی عثمانی در بغداد به سال 1618 (در شرح تعرض عثمانیان به ایران و چشم زخمی که از لشکر ایران خوردند، به روسی)
بحث میرزا فتحعلی آخوندزاده با آخوند ملاعلی اکبر السالیانی دربارهی عبادات (به عربی)
بحث میرزا فتحعلی آخوندزاده با آخوند ملاعلی اکبر السالیانی دربارهی عبادات (به عربی)
اشعار:
ده قطعه شعر به فارسی سروده از جمله: مرگ پوشکین، شکایت از روزگار، الفبای جدید، هجو عبدالرسول خان، آخوند مرثیهخوان، انتقاد بر تقلید، بازی شطرنج، "واندا" دختر زیبای لهستانی. به علاوه پانزده قطعه شعر به ترکی دارد از جمله در عزاداری محرم که آیین شیعیان را دست انداخته است.
از مجموع آثار آخوندزاده فقط نمایشنامهها و داستان ستارگان فریب خورده و چند مقاله و شعر در زمان نویسنده به چاپ رسید و به زبان روسی هم انتشار یافت. جلالالدین میرزا هم نامهای را از او در مقدمهی جلد دوم "نامهی خسروان" منتشر کرد. مکتوبات کمالالدوله، الفبای جدید، انتقاد بر روزنامهی ملتی، انتقاد بر روضةالصفا، و عقیده جان استوارت میل دربارهی حریت نیز در میان طبقهای از اهل دولت و افراد تحصیل کرده شناخته گردیده بود؛ در مجموعههای خطی آن زمان ثبت شده است. خاصه نسخههای "کمالالدوله" از این دست به آن دست میگشت.
زندگی فکری میرزا فتحعلی با کامیابی و نامرادی هر دو همراه بود. از نمایشنامههایش نامور گشت، اما به آرمانهای اجتماعی خود نرسید، حتا آرزوی نشر مکتوبات کمالالدوله را که برای آن سخت تلاش میکرد به خاک سپرد. شصت و شش سال عمر کرد، 1228 تا 1295، در تفلیس درگذشت. نوشتهاند: «هنوز بدنش سرد نشده بود که پلیس مخفی روس به تفتیش خانهاش آمدند. اما او اسناد و نوشتههایش را در صندوقی در خانهی دخترش پنهان ساخته بود. تنها آثار چاپ شدهاش را به پلیس دادند.»
در شناخت افکار آخوندزاده علاوه بر نوشتهها، مکاتبات خصوصی او اهمیت بسزایی دارند. در نگهداری آنها نظم و مراقبت استثنایی داشته است. مجموعهی آنها در «آرشیو میرزا فتحعلی» در تفلیس موجود است. برگزیدهی مکاتبات میرزا فتحعلی با اشخاص مختلف، خاصه آنچه مربوط به سرگذشت خود، الفبای جدید، ترجمهی نمایشنامهها به فارسی، و رسالهی مکتوبات کمالالدوله میباشند - به کوشش حمید محمدزاده و حمید آراسلی در 1963 در بادکوبه منتشره شده. خدمتشان ارزنده است.
از بخش "زندگی و آثار"
کتاب "اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده"
فریدون آدمیت
تاریخ ها همه به هجری قمری هستند.
پ.ن-
عزیز من !
به شما یکبار گفتهام که ما دورهی شهادت را طی میکنیم. زیر گوش شما آن شب در آن مجلس گفته بودم: «من میرزا فتحعلی آخوندزاده دربندی هستم» و شما خندیدید. بعد برای شما نوشتم درصورتیکه کار ما دوتا یکی نیست، اما معاملهی ما با دورهای که در آن واقعایم یکیست، و نمیبایست باشد.
حرف همسایه 25 / نیما یوشیج
No comments:
Post a Comment